عصر آن روز مادرقربانی جنایت در آخرین تماس با او پرسیده بود: «سارا جان مگر از دانشگاه مرخص نشدهای؟ منتظرت هستیم.» سارا نیز در جواب مادرش گفته بود: یکی از دوستانم مرا به ویلای ساحلیاش دعوت کرده، نگران من نباش مادر. میروم و زود برمیگردم.
این آخرین باری بود که خانواده صدای دخترشان سارا را شنیدند و بعد از آن هر چه با تلفن همراهش تماس گرفتند هیچ جوابی نشنیدند.اعضای خانواده زن جوان وقتی بعد از گذشت چند ساعت نتوانستند با دخترشان تماس بگیرند نگران شدند و با دوستان و آشنایانش تماس گرفتند. اما تمامی اقدامات آنها با بنبست روبهرو شد و سرانجام پلیس آگاهی را در جریان ناپدید شدن دختر جوان قرار دادند
براساس گفتههای خانواده، زن 35 سالهای تحت عنوان مشتری به فروشگاهی که سارا ادارهاش میکرد مراجعه کرده و توانسته بود با طراحی نقشهای ماهرانه اعتماد او را به خودش جلب کند. ارتباط بین این زن و سارا آنقدر صمیمی شده بود که نام او را در ردیف نام مشتریان فروشگاهش ثبت کرده بود.
طبق همین گفتهها روز ناپدید شدن سارا، این زن بار دیگر با او قرار گذاشته بود و ادعا کرده که میخواهد او را به دخترش معرفی کند تا از او در برابر کارهایی که قصد داشت انجام دهد الگوبرداری کند.به همین خاطر سارا روز حادثه سوار بر خودروی پرادوی خود همراه این زن به ویلا رفته بود
بعد از این ملاقات بود که سارا ناپدید شد و تلفن همراهش نیز از دسترس خارج شد.با گذشت 24 ساعت از این ماجرا فرد ناشناسی با تلفن خانه او تماس گرفت و تقاضای مبلغ هنگفتی کرد. فرد تماس گیرنده در تماس کوتاه خود خواست تا مبلغ به حساب ارزی واریز شود.بعد از این تماس خانواده زن جوان خوشحال بودند که دخترشان زنده است.
اما وقتی دیگر تماسی از سوی ربایندگان برقرار نشد،این اتفاق باعث بروز دلهره و نگرانی در میان خانوادهاش شد. این در حالی بود که پلیس همزمان با تحت نظر قرار دادن خانه و اطراف محل سکونت سارا ناپدید شده، درمرحله دیگری تلاش برای بدست آوردن ردی از ربایندگان را در دستور کار قرار داد.به همین خاطر بررسی دقیق تمام دوربینهای مداربسته در سطح شهر از سوی مأموران انجام گرفت و مشخص شد که سارا در زمان مقرر سوار بر پرادوی خود به مقابل مجتمع آرش رسیده که در آنجا زنی به همراه چند نفر دیگر با یک خودروی پراید و یک خودروی پارس سفید رنگ انتظارش را میکشیدند.
ساعت حدود یازده همان شب، پرادو به سمت منطقه خشکه بیجار حرکت کرده و پژو پارس هم به فاصله کمی بعد از آن حرکت کرده است. اما کمی جلوتر از این محل پرادو در همان محل رها شده و سپس زن جوان با خودروی پارس برده شده است.تنها سرنخ بدست آمده از این خودرو قسمتی از پلاک آن بود. اما مأموران با همین سرنخ اندک توانستند رد مالک خودرو را بدست آورده و نشانیاش را شناسایی کنند.
در شاخه دیگری از بررسیهای انجام گرفته، پلیس اطلاعاتی بدست آورد که نشان میداد فردی در حالی که ماسکی به چهره داشته با در دست داشتن کارت عابر بانک زن ربوده شده به یک طلافروشی رفته و مقداری طلا خریده و بعد از آن هم یک عدد گیتار و مقداری مواد غذایی از یک فروشگاه تهیه کرده است.با توجه به این بررسیها و اطلاعات بدست آمده، مأموران آگاهی با حضور در مخفیگاه متهم، او را قبل از هرگونه اقدامی بازداشت کردند
در جریان بازرسیهای انجام گرفته از مخفیگاه وی، سوئیچ خودروی پرادو، یک قبضه اسلحه کمری، ماسک و کلاهی که هنگام خرید از
طلافروشی مورد استفاده قرار گرفته بود، پیدا شد
متهم بازداشت شده در مراحل مقدماتی بازجوییها منکر هرگونه اطلاع از ماجرای آدم ربایی شد و ادعای بیگناهی کرد. اما وقتی با ارائه دلایل و مستندات غیر قابل انکار از سوی پلیس روبهرو شد لب به اعتراف گشوده و پرده از راز جنایتی هولناک برداشت.
او گفت که با همدستی دو نفر دیگر نقشه ربودن زن جوان را طراحی و اجرا کردهاند. مأموران با توجه به نشانیهایی که این زن در اختیار پلیس قرار داده بود به سرعت وارد عمل شده و آنان را نیز بازداشت کردند
بر اساس اعترافهای متهم مشخص شد، آنان بعد از ربودن زن جوان او را به منطقهای خلوت که از قبل تدارک دیده بودند برده و در آنجا او را با زنجیر و کمربند بستهاند. بعد هم با احتمال اینکه از سوی سارا شناسایی شدهاند، با شلیک گلولهای به سرش او را از پا در آورده بودند.جنایتکاران سپس پیکر بیجان سارا را به داخل باغ دیگری برده و در چاهی انداخته بودند.دو متهم دیگر این جنایت پس از مدتی مقاومت و انکار آدم ربایی، بالاخره لب به اعتراف گشودند.آنها نیز اعتراف کردند پس از جلب اعتماد مقتول، یکشنبه قبل وی را به ویلایی اجارهای برده و پس از تماس با خانوادهاش تقاضای پول کردند. ما میدانستیم او و خانواده اش بسیار پولدار هستند و به امید به دست آوردن پول کلان او را با نقشه ماهرانه به خانه ویلایی بردیم اما زمانی که متوجه شدیم نمیتوانیم از این راه پول بدست آوریم و از ترس اینکه سارا ما را شناسایی کرده و بعدا ما را لو بدهد او را با شلیک یک گلوله به سرش کشته و جسد وی را در یک چاه پنج متری در مزرعهای در اطراف شهر انداختیم. با حضور مأموران انتظامی جسد این زن جوان از چاه بیرون کشیده شد و متهمان برای بازجوییهای بیشتر راهی بازداشتگاه شدند